گر خود همه عالم بگشایی از سعدی شیرازی مفرد 49
1. گر خود همه عالم بگشایی تو به تیغ
چه سود که باز میگذاری به دریغ؟
...
1. گر خود همه عالم بگشایی تو به تیغ
چه سود که باز میگذاری به دریغ؟
...
1. مکن عمر ضایع به افسوس و حیف
که فرصت عزیزست و الوقت سیف
...
1. با هر کسی به مذهب وی باید اتفاق
شرطست یا موافقت جمع یا فراق
...
1. بد نه نیکست بیخلافت ولیک
مرد خالی نباشد از بد و نیک
...
1. ای پیک نامه بر که خبر میبری به دوست
یا لیت اگر به جای تو من بودمی رسول
...
1. هر که آمد بر خدای قبول
نکند هیچش از خدا مشغول
...
1. گر بلندت کسی دهد دشنام
به که ساکن دهی جواب سلام
...
1. خفتی و به خفتنت پراکنده شدیم
برخاستی و به دیدنت زنده شدیم
...
1. دلت خوش باد و چشم از بخت روشن
به کام دوستان و رغم دشمن
...
1. از بهر دل یکی به دست آوردن
مطبوع نباشد دگری آزردن
...
1. به نیکی و بدی آوازه در بسیط جهان
سه کس برند رسول و غریب و بازرگان
...
1. الهی عاقبت محمود گردان
به حق صالحان و نیکمردان
...