1 غریب شهر کسان تا نبوده باشد مرد ازو درست نیاید غم غریبان خورد
1 سلطان که به منزل گدایان آید گر بر سر بوریا نشیند شاید
1 در طالع من نیست که نزدیک تو باشم میگویمت از دور دعا گر برسانند
1 نیافرید خدایت به خلق حاجتمند به شکر نعمت حق در به روی خلق مبند
1 گر ز هفت آسمان گزند آید راست بر عضو مستمند آید
1 در گرگ نگه مکن که بزغاله برد یک روز ببینی که پلنگش بدرد
1 بشنو که من نصیحت پیران شنیدهام پیش از تو خلق بوده و بعد از تو بودهاند
1 مرغ جایی رود که چینه بود نه به جایی رود که چی نبود
1 خورشید که بر جامهٔ درویش افتد از بخت نگونش ابر در پیش افتد
1 تواضع گر چه محبوبست و فضل بیکران دارد نباید کرد بیش از حد که هیبت را زیان دارد