8 اثر از قصاید در مواعظ سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در مواعظ سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در مواعظ سعدی شیرازی

1 به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار

2 همیشه بر سگ شهری جفا و سنگ آید از آنکه چون سگ صیدی نمی‌رود به شکار

3 نه در جهان گل رویی و سبزهٔ زنخیست درختها همه سبزند و بوستان گلزار

4 چو ماکیان به در خانه چند بینی جور؟ چرا سفر نکنی چون کبوتر طیار

1 کجا همی رود این شاهد شکر گفتار؟ چرا همی نکند بر دو چشم من رفتار؟

2 به آفتاب نماند مگر به یک معنی که در تأمل او خیره می‌شود ابصار

3 نظر در آینهٔ روی عالم افروزش مثال صیقل از آیینه می‌برد زنگار

4 برات خوبی و منشور لطف و زیبایی نبشته بر گل رویش به خط سبز عذار

1 به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار

2 همیشه بر سگ شهری جفا و سنگ آید از آنکه چون سگ صیدی نمی‌رود به شکار

3 نه در جهان گل رویی و سبزهٔ زنخیست درختها همه سبزند و بوستان گلزار

4 چو ماکیان به در خانه چند بینی جور؟ چرا سفر نکنی چون کبوتر طیار

1 بس بگردید و بگردد روزگار دل به دنیا در نبندد هوشیار

2 ای که دستت می‌رسد کاری بکن پیش از آن کاز تو نیاید هیچ کار

3 اینکه در شهنامه‌ها آورده‌اند رستم و رویینه‌تن اسفندیار

4 تا بدانند این خداوندان ملک کز بسی خلق است دنیا یادگار

1 نظر دریغ مدار از من ای مه منظور که مه دریغ نمی‌دارد از خلایق نور

2 به چشم نیک نگه کرده‌ام تو را همه وقت چرا چو چشم بد افتاده‌ام ز روی تو دور

3 تو را که درد نبودست جان من همه عمر چو دردمند بنالد نداریش معذور

4 تن درست چه داند به خواب نوشین در که شب چگونه به پایان همی‌برد رنجور؟

1 هر آدمی که نظر با یکی ندارد و دل به صورتی ندهد صورتیست لایعقل

2 اگر همین خور و خوابست حاصل از عمرت به هیچ کار نیاید حیات بی‌حاصل

3 از آنکه من به تأمل درو گرفتارم هزار حیف بر آن کس که بگذرد غافل

4 نظر برفت و دل اندر کمند شوق بماند خطا کنند سفیهان و عهده بر عاقل

1 ای دل به کام خویش جهان را تو دیده گیر در وی هزار سال چو نوح آرمیده گیر

2 بستان و باغ ساخته و اندران بسی ایوان و قصر سر به فلک بر کشیده گیر

3 هر گنچ و هر خزانه که شاهان نهاده‌اند آن گنج و آن خزانه به چنگ آوریده گیر

4 با دوستان مشفق و یاران مهربان بنشسته و شراب مروق کشیده گیر

1 خوشا سپیده‌دمی باشد آنکه بینم باز رسیده بر سر الله اکبر شیراز

2 بدیده بار دگر آن بهشت روی زمین که بار ایمنی آرد نه جور قحط و نیاز

3 نه لایق ظلماتست بالله این اقلیم که تختگاه سلیمان بدست و حضرت راز

4 هزار پیر و ولی بیش باشد اندر وی که کعبه بر سر ایشان همی کند پرواز

1 شکر و فضل خدای عزوجل که امیر بزرگوار اجل

2 شرف خاندان و دولت و ملک خانه تحویل کرد و جامه بدل

3 دیوش از راه معرفت می‌برد ملکش بانگ زد که لاتفعل

4 نیک‌بختان به راحت ماضی نفروشند عیش مستقبل

1 بس بگردید و بگردد روزگار دل به دنیا در نبندد هوشیار

2 ای که دستت می‌رسد کاری بکن پیش از آن کاز تو نیاید هیچ کار

3 اینکه در شهنامه‌ها آورده‌اند رستم و رویینه‌تن اسفندیار

4 تا بدانند این خداوندان ملک کز بسی خلق است دنیا یادگار

آثار سعدی شیرازی

8 اثر از قصاید در مواعظ سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در مواعظ سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.