8 اثر از قصاید در مواعظ سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در مواعظ سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در مواعظ سعدی شیرازی

1 فضل خدای را که تواند شمار کرد؟ یا کیست آنکه شکر یکی از هزار کرد؟

2 آن صانع قدیم که بر فرش کائنات چندین هزار صورت الوان نگار کرد

3 ترکیب آسمان و طلوع ستارگان از بهر عبرت نظر هوشیار کرد

4 بحر آفرید و بر و درختان و آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد

1 تو را ز دست اجل کی فرار خواهد بود فرارگاه تو دارالقرار خواهد بود

2 اگر تو ملک جهان را به دست آوردی مباش غره که ناپایدار خواهد بود

3 به مال غره چه باشی که یک دو روزی بعد همه نصیبهٔ میراث خوار خواهد بود

4 تو را به تخته و تابوت درکشند از تخت گرت خزانه و لشکر هزار خواهد بود

1 روزی که زیر خاک تن ما نهان شود وانها که کرده‌ایم یکایک عیان شود

2 یارب به فضل خویش ببخشای بنده را آن دم که عازم سفر آن جهان شود

3 بیچاره آدمی که اگر خود هزار سال مهلت بیابد از اجل و کامران شود

4 هم عاقبت چو نوبت رفتن بدو رسد با صدهزار حسرت از اینجا روان شود

1 چه نیکبخت کسانی که اهل شیرازند که زیر بال همای بلندپروازند

2 به روزگار همایون خسرو عادل که گرگ و میش به توفیق او هم‌آوازند

3 مظفرالدین سلجوقشاه کز عدلش روان تکله و بوبکر سعد می‌نازند

4 خدای را به تو خلق نعمتیست چنان کز او به شکر دگر نعمتش نپردازند

1 کدام باغ به دیدار دوستان ماند کسی بهشت نگوید به بوستان ماند

2 درخت قامت سیمین‌برت مگر طوبی‌ست که هیچ سرو ندیدم که این بدان ماند

3 گل دو روی به یک روی با تو دعوی کرد دگر رخش ز خجالت به زعفران ماند

4 کجاست آنکه به انگشت می‌نمود هلال کز ابروان تو انگشت بر دهان ماند

1 مطرب مجلس بساز زمزمهٔ عود خادم ایوان بسوز مجمرهٔ عود

2 قرعهٔ همت برآمد آیت رحمت یار درآمد ز در به طالع مسعود

3 دوست به دنیا و آخرت نتوان داد صحبت یوسف به از دراهم معدود

4 وه که ازو جور و تندیم چه خوش آید چون حرکات ایاز بر دل محمود

1 احمدالله تعالی که به ارغام حسود خیل بازآمد و خیرش به نواصی معقود

2 مطرب از مشغلهٔ کوس بشارت چه زند زهره بایستی امروز که بنوازد عود

3 صبح امروز خدایا چه مبارک بدمید که همی از نفسش بوی عبیر آید و عود

4 سمع الدهر بتیسیر بلوغ الامال سنح الدور بتبشیر حصول المقصود

1 کسی که او نظر مهر در زمانه کند چنان سزد که همه کار عاقلانه کند

2 هر آنچه خاطر موری ازو بیازارد اگر چه آب حیاتست از آن کرانه کند

3 قناعتست و مروت نشان آزادی نخست خانهٔ دل وقف این دوگانه کند

4 چو نیک و بد به سر آید جهان همان بهتر که زندگی همه بر طبع شادمانه کند

1 بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

2 صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار که نه وقتست که در خانه بخفتی بیکار

3 بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار

4 آفرینش همه تنبیه خداوند دلست دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

1 روزی که زیر خاک تن ما نهان شود وانها که کرده‌ایم یکایک عیان شود

2 یارب به فضل خویش ببخشای بنده را آن دم که عازم سفر آن جهان شود

3 بیچاره آدمی که اگر خود هزار سال مهلت بیابد از اجل و کامران شود

4 هم عاقبت چو نوبت رفتن بدو رسد با صدهزار حسرت از اینجا روان شود

آثار سعدی شیرازی

8 اثر از قصاید در مواعظ سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در مواعظ سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.