عنکبوت ضعیف نتواند از سعدی شیرازی قطعه 545
1. عنکبوت ضعیف نتواند
که رود چون درندگان به شکار
1. عنکبوت ضعیف نتواند
که رود چون درندگان به شکار
1. فریاد پیرزن که برآید ز سوز دل
کیفر برد ز حملهٔ مردان کارزار
1. نگین ختم رسالت پیمبر عربی
شفیع روز قیامت محمد مختار
1. هاونا گفتم از چه مینالی
وز چه فریاد میکنی هموار
1. هر که خیری کرد و موقوفی گذاشت
رسم خیرش همچنان بر جای دار
1. هر که مشهور شد به بیادبی
دگر از وی امید خیر مدار
1. گر بشنوی نصیحت مردان به گوش دل
فردا امید رحمت و عفو خدای دار
1. دل منه بر جهان که دور بقا
میرود همچو سیل سر در زیر
1. جزای نیک و بد خلق با خدای انداز
که دست ظلم نماند چنین که هست دراز
1. گروهی از سر بیمغز بیخبر گویند
بریده به سر بدگوی تا نگوید راز
1. هر چه میکرد با ضعیفان دزد
شحنه با دزد باز کرد امروز
1. پدر که جان عزیزش به لب رسید چه گفت؟
یکی نصیحت من گوش دار جان عزیز