اگر تو پرده بر این زلف و از سعدی شیرازی غزل 585
1. اگر تو پرده بر این زلف و رخ نمیپوشی
به هتک پرده صاحب دلان همیکوشی
1. اگر تو پرده بر این زلف و رخ نمیپوشی
به هتک پرده صاحب دلان همیکوشی
1. به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی
1. به قلم راست نیاید صفت مشتاقی
سادتی احترق القلب من الاشواق
1. عمرم به آخر آمد عشقم هنوز باقی
وز می چنان نه مستم کز عشق روی ساقی
1. دل دیوانگیم هست و سر ناباکی
که نه کاریست شکیبایی و اندهناکی
1. عشق جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی
یا چو بود اندر دلم کمتر فزودی کاشکی
1. سخت زیبا میروی یک بارگی
در تو حیران میشود نظارگی
1. روی بپوش ای قمر خانگی
تا نکشد عقل به دیوانگی
1. بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی
به کجا روم ز دستت که نمیدهی مجالی
1. ترحم ذلتی یا ذا المعالی
و واصلنی اذا شوشت حالی