آثار سعدی شیرازی

صفحه 25 از 77
77 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی

1 سرمست ز کاشانه به گلزار برآمد غلغل ز گل و لاله به یک بار برآمد

2 مرغان چمن نعره زنان دیدم و گویان زین غنچه که از طرف چمنزار برآمد

3 آب از گل رخساره او عکس پذیرفت و آتش به سر غنچه گلنار برآمد

4 سجاده نشینی که مرید غم او شد آوازه اش از خانه خمار برآمد

1 کاروان می‌رود و بار سفر می‌بندند تا دگربار که بیند که به ما پیوندند

2 خیلتاشان جفاکار و محبان ملول خیمه را همچو دل از صحبت ما برکندند

3 آن همه عشوه که در پیش نهادند و غرور عاقبت روز جدایی پس پشت افکندند

4 طمع از دوست نه این بود و توقع نه چنین مکن ای دوست که از دوست جفا نپسندند

1 حسن تو دایم بدین قرار نماند مست تو جاوید در خمار نماند

2 ای گل خندان نوشکفته نگه دار خاطر بلبل که نوبهار نماند

3 حسن دلاویز پنجه‌ایست نگارین تا به قیامت بر او نگار نماند

4 عاقبت از ما غبار ماند زنهار تا ز تو بر خاطری غبار نماند

1 گلبنان پیرایه بر خود کرده‌اند بلبلان را در سماع آورده‌اند

2 ساقیان لاابالی در طواف هوش میخواران مجلس برده‌اند

3 جرعه‌ای خوردیم و کار از دست رفت تا چه بی هوشانه در می کرده‌اند

4 ما به یک شربت چنین بیخود شدیم دیگران چندین قدح چون خورده‌اند

1 اینان مگر ز رحمت محض آفریده‌اند کآرام جان و انس دل و نور دیده‌اند

2 لطف آیتی‌ست در حق اینان و کبر و ناز پیراهنی که بر قد ایشان بریده‌اند

3 آید هنوزشان ز لب لعل بوی شیر شیرین لبان نه شیر که شکر مزیده‌اند

4 پندارم آهوان تتارند مشک ریز لیکن به زیر سایهٔ طوبی چریده‌اند

1 پیش رویت دگران صورت بر دیوارند نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند

2 تا گل روی تو دیدم همه گل‌ها خارند تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند

3 آن که گویند به عمری شب قدری باشد مگر آنست که با دوست به پایان آرند

4 دامن دولت جاوید و گریبان امید حیف باشد که بگیرند و دگر بگذارند

1 آخر ای سنگدل سیم زنخدان تا چند تو ز ما فارغ و ما از تو پریشان تا چند

2 خار در پای گل از دور به حسرت دیدن تشنه بازآمدن از چشمه حیوان تا چند

3 گوش در گفتن شیرین تو واله تا کی چشم در منظر مطبوع تو حیران تا چند

4 بیم آنست دمادم که برآرم فریاد صبر پیدا و جگر خوردن پنهان تا چند

1 درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند

2 حریف مجلس ما خود همیشه دل می‌برد علی الخصوص که پیرایه‌ای بر او بستند

3 کسان که در رمضان چنگ می‌شکستندی نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند

4 بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند

1 تو آن نه‌ای که دل از صحبت تو برگیرند و گر ملول شوی صاحبی دگر گیرند

2 و گر به خشم برانی طریق رفتن نیست کجا روند که یار از تو خوبتر گیرند

3 به تیغ اگر بزنی بی‌دریغ و برگردی چو روی باز کنی دوستی ز سر گیرند

4 هلاک نفس به نزدیک طالبان مراد اگر چه کار بزرگست مختصر گیرند

1 شاید این طلعت میمون که به فالش دارند در دل اندیشه و در دیده خیالش دارند

2 که در آفاق چنین روی دگر نتوان دید یا مگر آینه در پیش جمالش دارند

3 عجب از دام غمش گر بجهد مرغ دلی این همه میل که با دانه خالش دارند

4 نازنینی که سر اندر قدمش باید باخت نه حریفی که توقع به وصالش دارند

آثار سعدی شیرازی

77 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی