آثار سعدی شیرازی

صفحه 22 از 77
77 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی

1 با کاروان مصری چندین شکر نباشد در لعبتان چینی زین خوبتر نباشد

2 این دلبری و شوخی از سرو و گل نیاید وین شاهدی و شنگی در ماه و خور نباشد

3 گفتم به شیرمردی چشم از نظر بدوزم با تیر چشم خوبان تقوا سپر نباشد

4 ما را نظر به خیرست از حسن ماه رویان هر کو به شر کند میل او خود بشر نباشد

1 از تو دل برنکنم تا دل و جانم باشد می‌برم جور تو تا وسع و توانم باشد

2 گر نوازی چه سعادت به از این خواهم یافت ور کشی زار چه دولت به از آنم باشد

3 چون مرا عشق تو از هر چه جهان بازاستد چه غم از سرزنش هر که جهانم باشد

4 تیغ قهر ار تو زنی قوت روحم گردد جام زهر ار تو دهی قوت روانم باشد

1 نظر خدای بینان طلب هوا نباشد سفر نیازمندان قدم خطا نباشد

2 همه وقت عارفان را نظرست و عامیان را نظری معاف دارند و دوم روا نباشد

3 به نسیم صبح باید که نبات زنده باشی نه جماد مرده کان را خبر از صبا نباشد

4 اگرت سعادتی هست که زنده دل بمیری به حیاتی اوفتادی که دگر فنا نباشد

1 چه کسی که هیچ کس را به تو بر نظر نباشد که نه در تو باز ماند مگرش بصر نباشد

2 نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی که ز دوستی بمیریم و تو را خبر نباشد

3 مکن ار چه می‌توانی که ز خدمتم برانی نزنند سائلی را که دری دگر نباشد

4 به رهت نشسته بودم که نظر کنی به حالم نکنی که چشم مستت ز خمار بر نباشد

1 آن به که نظر باشد و گفتار نباشد تا مدعی اندر پس دیوار نباشد

2 آن بر سر گنج است که چون نقطه به کنجی بنشیند و سرگشته چو پرگار نباشد

3 ای دوست برآور دری از خلق به رویم تا هیچ کسم واقف اسرار نباشد

4 می خواهم و معشوق و زمینی و زمانی کاو باشد و من باشم و اغیار نباشد

1 تا حال منت خبر نباشد در کار منت نظر نباشد

2 تا قوت صبر بود کردیم دیگر چه کنیم اگر نباشد

3 آیین وفا و مهربانی در شهر شما مگر نباشد

4 گویند نظر چرا نبستی تا مشغله و خطر نباشد

1 شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد

2 عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد

3 ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت که محب صادق آنست که پاکباز باشد

4 به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد

1 شورش بلبلان سحر باشد خفته از صبح بی‌خبر باشد

2 تیرباران عشق خوبان را دل شوریدگان سپر باشد

3 عاشقان کشتگان معشوقند هر که زنده‌ست در خطر باشد

4 همه عالم جمال طلعت اوست تا که را چشم این نظر باشد

1 سر جانان ندارد هر که او را خوف جان باشد به جان گر صحبت جانان برآید رایگان باشد

2 مغیلان چیست تا حاجی عنان از کعبه برپیچد خسک در راه مشتاقان بساط پرنیان باشد

3 ندارد با تو بازاری مگر شوریده اسراری که مهرش در میان جان و مهرش بر دهان باشد

4 پری رویا چرا پنهان شوی از مردم چشمم پری را خاصیت آنست کز مردم نهان باشد

1 تو را خود یک زمان با ما سر صحرا نمی‌باشد چو شمست خاطر رفتن به جز تنها نمی‌باشد

2 دو چشم از ناز در پیشت فراغ از حال درویشت مگر کز خوبی خویشت نگه در ما نمی‌باشد

3 ملک یا چشمه نوری پری یا لعبت حوری که بر گلبن گل سوری چنین زیبا نمی‌باشد

4 پری رویی و مه پیکر سمن بویی و سیمین بر عجب کز حسن رویت در جهان غوغا نمی‌باشد

آثار سعدی شیرازی

77 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی