آثار سعدی شیرازی

صفحه 18 از 77
77 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی

1 هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد هر که محرابش تو باشی سر ز خلوت برنیارد

2 روزی اندر خاکت افتم ور به بادم می‌رود سر کان که در پای تو میرد جان به شیرینی سپارد

3 من نه آن صورت پرستم کز تمنای تو مستم هوش من دانی که بردست آن که صورت می‌نگارد

4 عمر گویندم که ضایع می‌کنی با خوبرویان وان که منظوری ندارد عمر ضایع می‌گذارد

1 گر از جفای تو روزی دلم بیازارد کمند شوق کشانم به صلح بازآرد

2 ز درد عشق تو دوشم امید صبح نبود اسیر عشق چه تاب شب دراز آرد

3 دلی عجب نبود گر بسوخت کآتش تیز چه جای موم که پولاد در گداز آرد

4 تویی که گر بخرامد درخت قامت تو ز رشک سرو روان را به اهتزاز آرد

1 کس این کند که دل از یار خویش بردارد مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد

2 که گفت من خبری دارم از حقیقت عشق دروغ گفت گر از خویشتن خبر دارد

3 اگر نظر به دو عالم کند حرامش باد که از صفای درون با یکی نظر دارد

4 هلاک ما به بیابان عشق خواهد بود کجاست مرد که با ما سر سفر دارد

1 نه آن شبست که کس در میان ما گنجد به خاک پایت اگر ذره در هوا گنجد

2 کلاه ناز و تکبر بنه کمر بگشای که چون تو سرو ندیدم که در قبا گنجد

3 ز من حکایت هجران مپرس در شب وصل عتاب کیست که در خلوت رضا گنجد

4 مرا شکر منه و گل مریز در مجلس میان خسرو و شیرین شکر کجا گنجد

1 طرفه می‌دارند یاران صبر من بر داغ و درد داغ و دردی کز تو باشد خوشترست از باغ ورد

2 دوستانت را که داغ مهربانی دل بسوخت گر به دوزخ بگذرانی آتشی بینند سرد

3 حاکمی گر عدل خواهی کرد با ما یا ستم بنده‌ایم ار صلح خواهی جست با ما یا نبرد

4 عقل را با عشق خوبان طاقت سرپنجه نیست با قضای آسمانی برنتابد جهد مرد

1 دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد

2 ای بوی آشنایی دانستم از کجایی پیغام وصل جانان پیوند روح دارد

3 سودای عشق پختن عقلم نمی‌پسندد فرمان عقل بردن عشقم نمی‌گذارد

4 باشد که خود به رحمت یاد آورند ما را ور نه کدام قاصد پیغام ما گزارد

1 کس این کند که ز یار و دیار برگردد کند هرآینه چون روزگار برگردد

2 تنکدلی که نیارد کشید زحمت گل ملامتش نکنند ار ز خار برگردد

3 به جنگ خصم کسی کز حیل فروماند ضرورتست که بیچاره وار برگردد

4 به آب تیغ اجل تشنه است مرغ دلم که نیم کشته به خون چند بار برگردد

1 که می‌رود به شفاعت که دوست بازآرد که عیش خلوت بی او کدورتی دارد

2 که را مجال سخن گفتن است به حضرت او مگر نسیم صبا کاین پیام بگزارد

3 ستیزه بردن با دوستان همین مثلست که تشنه چشمه حیوان به گل بینبارد

4 مرا که گفت دل از یار مهربان بردار به اعتماد صبوری که شوق نگذارد

1 پیش رویت قمر نمی‌تابد خور ز حکم تو سر نمی‌تابد

2 نیکویی خوی کن که نرگس مست ...

3 ... زهره وقت سحر نمی‌تابد

4 آتش اندر درون شب بنشست که تنورم مگر نمی‌تابد

1 هر که می با تو خورد عربده کرد هر که روی تو دید عشق آورد

2 زهر اگر در مذاق من ریزی با تو همچون شکر بشاید خورد

3 آفرین خدای بر پدری که تو فرزند نازنین پرورد

4 لایق خدمت تو نیست بساط روی باید در این قدم گسترد

آثار سعدی شیرازی

77 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی