غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی

766 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه سعدی شیرازی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 16 از این مجموعه هستید.

هر که چیزی دوست دارد جان از سعدی شیرازی غزل 166

1. هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد
هر که محرابش تو باشی سر ز خلوت برنیارد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

گر از جفای تو روزی دلم بیازارد از سعدی شیرازی غزل 167

1. گر از جفای تو روزی دلم بیازارد
کمند شوق کشانم به صلح بازآرد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

کس این کند که دل از یار خویش از سعدی شیرازی غزل 168

1. کس این کند که دل از یار خویش بردارد
مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

تو را ز حال پریشان ما چه از سعدی شیرازی غزل 169

1. تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

غلام آن سبک روحم که با من از سعدی شیرازی غزل 170

1. غلام آن سبک روحم که با من سر گران دارد
جوابش تلخ و پنداری شکر زیر زبان دارد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

مگر نسیم سحر بوی یار من از سعدی شیرازی غزل 171

1. مگر نسیم سحر بوی یار من دارد
که راحت دل امیدوار من دارد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

هر آن ناظر که منظوری ندارد از سعدی شیرازی غزل 172

1. هر آن ناظر که منظوری ندارد
چراغ دولتش نوری ندارد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

آن که بر نسترن از غالیه از سعدی شیرازی غزل 173

1. آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد
الحق آراسته خلقی و جمالی دارد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

آن شکرخنده که پرنوش دهانی از سعدی شیرازی غزل 174

1. آن شکرخنده که پرنوش دهانی دارد
نه دل من که دل خلق جهانی دارد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

بازت ندانم از سر پیمان از سعدی شیرازی غزل 175

1. بازت ندانم از سر پیمان ما که برد
باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

آن کیست کاندر رفتنش صبر از سعدی شیرازی غزل 176

1. آن کیست کاندر رفتنش صبر از دل ما می‌برد
ترک از خراسان آمدست از پارس یغما می‌برد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت