آثار سعدی شیرازی

صفحه 14 از 77
77 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی

1 گر صبر دل از تو هست و گر نیست هم صبر که چاره دگر نیست

2 ای خواجه به کوی دلستانان زنهار مرو که ره به در نیست

3 دانند جهانیان که در عشق اندیشه عقل معتبر نیست

4 گویند به جانبی دگر رو وز جانب او عزیزتر نیست

1 در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست زرق نفروشم و زهدی ننمایم کان نیست

2 ای که منظور ببینی و تأمل نکنی گر تو را قوت این هست مرا امکان نیست

3 ترک خوبان خطا عین صوابست ولیک چه کند بنده که بر نفس خودش فرمان نیست

4 من دگر میل به صحرا و تماشا نکنم که گلی همچو رخ تو به همه بستان نیست

1 خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست

2 خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد سر مویی به غلط در همه اندامم نیست

3 میل آن دانه خالم نظری بیش نبود چون بدیدم ره بیرون شدن از دامم نیست

4 شب بر آنم که مگر روز نخواهد بودن بامدادت که نبینم طمع شامم نیست

1 ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست

2 خلق را بیدار باید بود از آب چشم من وین عجب کان وقت می‌گریم که کس بیدار نیست

3 نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد قصه دل می‌نویسد حاجت گفتار نیست

4 بی‌دلان را عیب کردم لاجرم بی‌دل شدم آن گنه را این عقوبت همچنان بسیار نیست

1 کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست

2 سرو زیبا و به زیبایی بالای تو نه شهد شیرین و به شیرینی گفتار تو نیست

3 خود که باشد که تو را بیند و عاشق نشود مگرش هیچ نباشد که خریدار تو نیست

4 کس ندیدست تو را یک نظر اندر همه عمر که همه عمر دعاگوی و هوادار تو نیست

1 دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست گر دردمند عشق بنالد غریب نیست

2 دانند عاقلان که مجانین عشق را پروای قول ناصح و پند ادیب نیست

3 هر کو شراب عشق نخورده‌ست و درد درد آنست کز حیات جهانش نصیب نیست

4 در مشک و عود و عنبر و امثال طیبات خوشتر ز بوی دوست دگر هیچ طیب نیست

1 در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست از گل و لاله گزیرست و ز گلرویان نیست

2 دل گم کرده در این شهر نه من می‌جویم هیچ کس نیست که مطلوب مرا جویان نیست

3 آن پری زاده مه پاره که دلبند منست کس ندانم که به جان در طلبش پویان نیست

4 ساربانا خبر از دوست بیاور که مرا خبر از دشمن و اندیشه بدگویان نیست

1 خیال روی توام دوش در نظر می‌گشت وجود خسته‌ام از عشق بی‌خبر می‌گشت

2 همای شخص من از آشیان شادی دور چو مرغ حلق بریده به خاک بر می‌گشت

3 دل ضعیفم از آن کرد آه خون آلود که در میانه خونابه جگر می‌گشت

4 چنان غریو برآورده بودم از غم عشق که بر موافقتم زهره نوحه گر می‌گشت

1 دلی که دید که پیرامن خطر می‌گشت چو شمع زار و چو پروانه در به در می‌گشت

2 هزار گونه غم از چپ و راست دامنگیر هنوز در تک و پوی غمی دگر می‌گشت

3 سرش مدام ز شور شراب عشق خراب چو مست دایم از آن گرد شور و شر می‌گشت

4 چو بی‌دلان همه در کار عشق می‌آویخت چو ابلهان همه از راه عقل بر می‌گشت

1 چو ابر زلف تو پیرامن قمر می‌گشت ز ابر دیده کنارم به اشک تر می‌گشت

2 ز شور عشق تو در کام جان خسته من جواب تلخ تو شیرینتر از شکر می‌گشت

3 خوی عذار تو بر خاک تیره می‌افتاد وجود مرده از آن آب جانور می‌گشت

4 اگر مرا به زر و سیم دسترس بودی ز سیم سینه تو کار من چو زر می‌گشت

آثار سعدی شیرازی

77 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی