1 مرد مزدور اندر آغازید کار پیش او دوستان همی زد بی کیار
1 آشکوخَد بر زمین هموار بر همچنان چون بر زمین دشوار بر
1 از تو دارم هر چه در خانه خنور وز تو دارم نیز گندم در کنور
1 گرسنه روباه شد تا آن تبیر چشم زی او برده، مانده خیر خیر
1 آتشی بنشاند از تن تفت و تیز چون زمانی بگذرد، گردد گمیز
1 وز چکاوک نوف بینی رستخیز دشت برگیرد بدان آوای تیز
1 چون گل سرخ از میان پیلگوش یا چو زرین گوشوار از خوب گوش
1 شیر خشم آورد و جست از جای خویش و آمد آن خرگوش را الفغده پیش
1 ابله و فرزانه را فرجام خاک جایگاه هر دو اندر یک مغاک
1 موی سر جغبوت و جامه ریمناک از برون سو باد سرد و بیمناک