10 اثر از غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار رضی‌الدین آرتیمانی / غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی

غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی

1 بمن آن مه دگر امشب نسازد گل نازک به تاب و تب نسازد

2 بغیر از من چنین یا رب نسوزد بغیر از تو چنین، یا رب نسازد

3 از آن تار است این عالم بچشمم که خورشید جهان با شب نسازد

4 نسازد زاهد ار با ما عجب نیست که خلق تنگ با مشرب نسازد

1 سرم بالش تنم مفرش بسوزد به هر ناخوش که رفته خوش بسوزد

2 از آن پنهان نمٰایم آتش خویش که میترسم دل آتش بسوزد

3 ز گریه سوختم یا رب که دیدست که آبی آید و آتش بسوزد

4 رضی دور از تو میسوزد چه حال است که خس از دوری آتش بسوزد

1 حیف که اوقات ما تمام هبا شد عمر گرانمایه صرف چون و چرا شد

2 ما حصلی خود نداشت غیر ندامت حیف ز عمری که صرف مهر و وفا شد

3 آنکه جمٰال تو دید بی دل و دین گشت و آنکه وصال تو یافت بی سر و پا شد

4 یار شد اغیار و روزگار دگر شد روزی کافر مبٰاد آنچه به ما شد

1 در روی تو دل به ما نمیمٰاند در راه تو سر ز پا نمیمٰاند

2 برقع ز جمٰال اگر براندازی یک خرقهٔ پارسا نمیمٰاند

3 گر جلوه چنین کنی تو، یک زاهد در گوشهٔ انزوا نمیمٰاند

4 گر نیم تبسم از لبان ریزی یک خاطر مبتلا نمیمٰاند

1 مرا نه سر نه سامان آفریدند پریشانم به سامان آفریدند

2 نه دستم از گریبان واگرفتند نه در دستم گریبان آفریدند

3 نه دردم را طبیبان چاره کردند نه بیدردم چو ایشان آفریدند

4 نیامیزد سر دردت به گردم که دردم عین درمان آفریدند

1 ای کاش که سجاده به زنار فروشند این طایفه دین چند به دینار فروشند

2 حق از طرف برهمنان است که امروز صد سبحه به یک حلقه زنار فروشند

3 ترسم که به خاکستر گلخن نستانند زان جنس که این طایف دربار فروشند

4 در کار دلم کرد همه عشوه چشمش خوبان دغا مهر به اغیار فروشند

1 مگر شور عشقت ز طغیان نشیند که بحر سر شکم ز طوفان نشیند

2 مگر بر کنار است زان روی زلفش که پیوسته چون من پریشان نشیند

3 عجب بادهٔ خوشگواریست عشقت که در خوان گبر و مسلمان نشیند

4 نشسته است ذوق لبت در مذاقم چو گنجی که در کنج ویران نشیند

1 شب دوشم جمالی در نظر بود کزو هر ذره خورشید دگر بود

2 تأمل در رخش چندانکه کردم ملاحت از ملاحت، بیشتر بود

3 سحر آشفته دیدم شام زلفش عجب شامی؟ که بر روی سحر بود

4 مگر دوشینه شب بر بام بودی که بحر و بر پر از شمس و قمر بود

1 شورش دوشین ما از می و ساغر نبود هیچ هوائی به جز وصل تو در سر نبود

2 داروی بیهوشیم مایه بی‌جوشیم ساقی دیگر نداد، مطرب دیگر نبود

3 نیک و بد کائنات بر محک دل زدیم هیچ غمی با غم دوست برابر نبود

4 بوی تو دیوانه‌ام ساخت مگر هیچکس موی معطر نداشت، طره معنبر نبود

1 چه خواهی ز دفتر تو ای خاک بر سر چو خشت است بالین و خاکست بر سر

2 کجا رفت تاج و نگین سلیمان کجا رفت باد و بروت سکندر

3 شد افسار سرگشتگی تا قیامت اجل گشته‌ای را که دادند افسر

4 همه دردسر بود تاج مرصع همه داغ دل بود باغ مشجر

آثار رضی‌الدین آرتیمانی

10 اثر از غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.