10 اثر از غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار رضی‌الدین آرتیمانی / غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی

غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی

1 گلها ز من شکفته مگر بانگ بلبلم شب چشم من نخفت، مگر شبنم گلم

2 خون در دلم همی کند از آب کوثرم جا در دلش نمیکنم ار سحر باطلم

3 حسن تو بی‌تأملم از هوش میبرد با آنکه در نگاه تو من بی تأملم

4 اندک اندک بر سر کوی تو فندی میزنم پیش تو پستیم و یا هوی بلندی میزنیم

1 با رخ همچو صبح و زلف چو شام بامدادان بر آی بر لب بام

2 تا بدانند نور از ظلمت تا شناسند صبح را از شام

3 بگذری گر ز معبد گبران ور بر آئی به قبلهٔ اسلام

4 نشناسند زاهدان محراب نپرستند کافران اصنام

1 چو از جور رقیبان از در او بار می‌بستم ره آمد شدن از گریه بر اغیار می‌بستم

2 خوش آن خاری که چون سنگش بسر میزد من از حسرت چو گل میچیدم و بر گوشهٔ دستار می‌بستم

3 گشادم از در پیر مغان شد کاشکی ز اول ز کف تسبیح می‌افکندم و زنار می‌بستم

4 در آمد میشدم صد بار افزون از در یاری دل خود گر رضی بر صورت دیوار می‌بستم

1 پلاس تن به بر، از دست غم قبا کردم به این لباس برش عرض مدعا کردم

2 نماند حاجت کس ناروا نمیدانم که گفت یا رب یا رب که من دعا کردم

3 هزار حیف ندانی که دور از تو بمن چها گذشت و چها دیدم و چها کردم

4 نبود غیر کمالت بهر چه کردم گوش مه جمال تو دیدم چو چشم وا کردم

1 جز در عشق بهر در که شدم خوار شدم خار بودم همه از عشق تو گلزار شدم

2 داشتم تا خبر از خویش نبودم خبری تا شدم مست می عشق تو هشیار شدم

3 حرف ما گوش نمیکرد چه گفتیم رضی کو همه گوش شد و من همه گفتار شدم

1 تا بسر شوری از آن زلف پریشان دارم نه سر کفر و نه اندیشهٔ ایمان دارم

2 پرده بردار که تا بر همه روشن گردد کز چه رو مذهب خورشید پرستان دارم

3 پیرم از رشک و شد آمیخته با جان غم یار یوسف و گرگ به یک چاه به زندان دارم

4 با خیال رخت آسوده‌ام از محنت هجر همره نوح، چه اندیشه ز طوفان دارم

1 زبان در ذکر و دل در فکر آن نامهربان دارم نمیگردد بچیزی غیر نامش تا زبان دارم

2 به من گر آشنا بیگانه گردد جای آن دارد که با بیگانه، حرف آشنایی در میان دارم

3 خلل دارد یقین با هر که جانان را گمان کردم یقین پیش من است آنرا که با مردم گمان دارم

4 تمنایم زمین بوس است خاکم بَر دهان بادا توان بوسید گیرم، خاک کی اندر دهان دارم

1 دور از و بسکه سوزم و سازم شده نزدیک آنکه بگدازم

2 هیچ افسون در او نمیگیرد آه از دست ترک طنازم

3 در و دیوار در سماع آیند ارغنون غمش چو بنوازم

4 از جمادات شور برخیزد چون بیادش ترانه آغازم

1 گهی هشیار و گه مست و ملنگم قلندر مشربم ابدال رنگم

2 نهنگ بحر عشقم لیک افسوس که از عشق تو در کام نهنگم

3 رسانم تا بدامان حبیب هجران گر افتد دامن وصلی به چنگم

1 وصالش دمی گر شود حاصلم چو نو دولتان بر نتابد دلم

2 که دارد حریفان نشانم دهید طلسمی که بگشاید این مشکلم

3 نه آتش قبولم نمود و نه خاک چه کردند یا رب در آب و گلم

4 رضی سان چه باک ار ندارم خرد که من در جنون مرشد کاملم

آثار رضی‌الدین آرتیمانی

10 اثر از غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.