10 اثر از غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار رضی‌الدین آرتیمانی / غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی

غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی

1 کنم از شام تا سحر فریاد کس بدادم نمیرسد صد داد

2 گه ز نازم کشد گه از غمزه هر زمان شیوه‌ای کند بنیاد

3 میکشد لطفش، آه ازین جادو میبرد دستش، آه ازین جلاد

4 همه دیوانه پیش او عاقل همه شاگرد پیش او استاد

1 غم عشق تو ای حور پریزاد ز غم‌های جهانم کرد آزاد

2 چه غم از خاطرت رفتم و لیکن غمت ما را نخواهد رفت از یاد

3 به اهل درد، خوبان را سری نیست به هرزه عمر ضایع کرد فرهاد

4 شکیبم رفت و دین و دانشم شد ز دست این دل دیوانه فریاد

1 یقین ما به خیٰال و گمان نمیگردد گمان آن مکنیدش که آن نمیگردد

2 بغیر نقش توام در نظر نمی‌آید بغیر نام توام بر زبان نمیگردد

3 ز کفر ودین چه زنم دم که از تجلی دوست دلم به این و زبانم به آن نمیگردد

4 به آستانهٔ او کس نمیگذارد سر که آستانهٔ او آستان نمیگردد

1 کمر تا کی بخونم آن بت نامهربان بندد که باشم من که بر خونم چنان سروی میان بندد

2 شوم قربان دمی صد ره کمان ابروانش را هلال ابرویم هر گه، که ترکش بر میان بندد

3 تراوش میکند راز غمش از هر بن مویم اگر غیرت گلو گیرد، اگر حیرت زبان بندد

4 الهی همچو موسی رب ارنی را نمی‌گویم که مهر خامشی از لن ترانی بر میان بندد

1 سرم سودا دلم پروا ندارد صباحم شب، شبم فردا ندارد

2 دلم در هیچ جا الفت نگیرد سرم با هیچکس سودا ندارد

3 ز هر جا هر که خواهد، گو بجویش که او جز در دل ما، جا ندارد

4 کشاکش چیست؟ ما گردن نهادیم سرت گردم بکش اینها ندارد

1 روی تو که رنگ از رخ گلهای چمن برد هوش از سر و طاقت ز دل و تاب و توان برد

2 جز فتنه و آشوب ندانست دگر هیچ چشمت که ز مردم سخن آورد، ز من بُرد

3 ار سوخت ز خود بلبل و افروخت ز خود گل بوی تو مگر باد صبا سوی چمن بُرد

4 دست من و دامان تو قاصد که ز هجران دور از تو رضی سر به گریبان کفن برد

1 نمیاید چو از دل بر زبان درد ز دل بیرون کنم خود گو چسان درد

2 نهم از درد تو تا میتوان داغ کشم از داغ تو تا میتوان درد

3 اگر این است راحتها، همان رنج اگر این است آسایش همان درد

4 به دردسر نمیارزد جهان هیچ سر ما خود ندارد هیچ از آن درد

1 جائی که به طاعات مباهات توان کرد محراب صنم قبلهٔ حاجات توان کرد

2 من روی به کعبه نهم از خاک در تو از کعبه اگر رو به خرابات توان کرد

3 چون روح قدس در طلب زندهٔ شوقم در عشق تو اظهار کرامات توان کرد

4 نه جرأت پروانه و نه تاب سمندر دعوی محبت به چه آیات توان کرد

1 صبا هر گاه وصف آن پری کرد همه آفاق مهر و مشتری کرد

2 بدست آورده بودم دامنش را و لیکن طالع خشکم تری کرد

3 دلم برد و رهم بست و سرم داد مسلمانان کسی این کافری کرد؟

4 لب او رونق اعجاز بشکست نگاهش کار سحر سامری کرد

1 گر نقاب از رخ آن صنم گیرد ماه و خورشید را عدم گیرد

2 ور به بتخانه پرتو اندازد بتکده رونق حرم گیرد

3 گر دو دست از دو دیده بر گیرم همه آفاق درد و غم گیرد

4 نیستم بوالهوس که فرمائی هرزه دو سگ شکار کم گیرد

آثار رضی‌الدین آرتیمانی

10 اثر از غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.