صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

بیگانگی ز حد رفت ساقی از صائب تبریزی غزل 6640

غزل 6640 ام از 9863 غزلیات

بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده

1 بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده ما را ز خویش بستان خود را دمی به ما ده

2 از پافتادگانیم در زیر پا نظر کن از دست رفتگانیم دستی به دست ما ده

3 هر چند بوالفضولی است از دور بیش جستن در زیر چشم ما را پیمانه ای جدا ده

4 دیوان ما و خود را مفکن به روز محشر در عذر خشم بیجا یک بوسه بجا ده

5 گر بوسه ای نبخشی، دشنام را چه مانع؟ گر آشنا نگردی پیغام آشنا ده

6 ای پادشاه خوبی در شکر بی نیازی از حسن خود زکاتی گاهی به این گدا ده

7 بی جذبه از تردد کاری نمی گشاید چون برگ که سبک شو خود را به کهربا ده

8 از تیرگی چو صائب محروم از لقایی چندان که می توانی آیینه را جلا ده

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده

شاعر شعر بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده چه کسی است ؟

شاعر شعر بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده صائب تبریزی می باشد.

شعر بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده چیست ؟

قالب شعر بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده غزل است

مضمون اصلی شعر بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر