زدل زنگ ملال از باده احمر از صائب تبریزی غزل 3047

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

زدل زنگ ملال از باده احمر نمی خیزد

1 زدل زنگ ملال از باده احمر نمی خیزد به آب بحر از عنبر سیاهی بر نمی خیزد

2 ندارد زلف او دیوانه ای هموارتر از من که از زنجیر من آواز چون جوهر نمی خیزد

3 زبان آتشین را چرب نرمی می کند کوته چراغی را که روغن کشت دودش بر نمی خیزد

4 محال است این که گردد بی غریبی پختگی حاصل به جوش آب دریا خامی از عنبر نمی خیزد

5 در امیدواری آنچنان مسدود شد صائب که از آیینه زنگ از سعی خاکستر نمی خیزد

عکس نوشته
کامنت
comment