1 زخار زار تعلق کشیده دامان باش به هر چه می کشدت دل ،ازان گریزان باش
2 قد نهال خم از بار منت ثمرست ثمر قبول مکن سرو این گلستان باش
3 درین دو هفته که چون گل درین گلستانی گشاده روی تر از راز می پرستان باش
4 تمیز نیک و بد روزگار کار تونیست چو چشم آینه در خوب و زشت حیران باش
5 ز گریه شمع به پروانه نجات رسید تونیز در دل شب همچو شمع گریان باش
6 ز بخت شور مکن روی تلخ چون دریا گشاده روی تر از زخم با نمکدان باش
7 کدام جامه به از پرده پوشی خلق است ؟ بپوش چشم خود از عیب خلق وعریان باش
8 درون خامه هر گدا شهنشاهی است قدم برون منه از حد خویش، سلطان باش
9 کلید رزق ترا، سین جستجو دارد چو آسیا پی تحصیل رزق گردان باش
10 خودی به وادی حیرت فکنده است ترا برون خرام ز خود خضر این بیابان باش
11 هوای نفس تراساخته است مرکب دیو به زیر پای درآور هوا،سلیمان باش
12 ز بلبلان خوش الحان این چمن صائب مرید زمزمه حافظ خوش الحان باش