- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز جلوه تو چو سیلاب الامان خیزد ز پیش راه تو چون گرد آسمان خیزد
2 ز فکر روی تو روشن شد آنچنان دل من که همچو صبح مرا نور از دهان خیزد
3 به کام دل نفس آتشین چگونه کشم؟ مرا کز آتش گل دود از آشیان خیزد
4 مشو ز پاس دل رام گشته ام غافل که از رمیدن من گرد از جهان خیزد
5 نشست گرد یتیمی ز روی گوهر، بحر چه زنگ از دلم از چشم خونفشان خیزد؟
6 ز زخم تیر مکافات ظالمان نرهند که پیشتر ز نشان ناله از کمان خیزد
7 نه آنچنان ز گرانی نشسته است به گل سفینه ام، که به امداد بادبان خیزد