-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کمند زلف تو خود را به آفتاب رساند توان به چرخ سرخودزپیچ وتاب رساند
2 چه چشمهای خمارین ولعل میگون است که می توان ز تماشای او شراب رساند
3 به مهره دل مومین من چه خواهد کرد رخی که خانه آیینه را به آب رساند
4 چگونه دست نشویم زذل که سبزه زنگ در آبگینه من ریشه را به آب رساند
5 به ناامیدی از امید کامیاب شدم به آب خضر مرا موجه سراب رساند
6 هزار حلقه زدم پیچ وتاب چون جوهر چوتیغ تا به لبم چرخ یک دم آب رساند
7 ز دست دامن پاکان رها مکن زنهار که قرب گل سر شبنم به آفتاب رساند
8 ز پیچ وتاب مکش سرکه رشته را صائب به وصل گوهر شهوار پیچ وتاب رساند