ای لب لعل تو مهر لب شیرین از صائب تبریزی غزل 6255

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ای لب لعل تو مهر لب شیرین سخنان

1 ای لب لعل تو مهر لب شیرین سخنان گوی چوگان خم زلف تو سیمین ذقنان

2 شمع فانوس خیالند ز بی آرامی همه شب ز آتش سودای تو گل پیرهنان

3 هر کجا هست بتی، سنگ فلاخن سازند گر ببینند گل روی ترا برهمنان

4 روی خندان تو تا انجمن آرا گردید خنده شد گوشه نشین در لب شیرین دهنان

5 دست و تیغ تو مریزاد، که از پرتو او شد چراغان جگر خاک ز خونین کفنان

6 تا قیامت نتوانست گرفتن خود را هر که لغزید ز نظاره سیمین بدنان

7 شانه را دست شد از بی ادبی خشک اینجا منه انگشت به گفتار پریشان سخنان

8 در همه روی زمین می شود انگشت نما هر که چون می به تمامی شود از خودشکنان

9 غوطه در زهر چو طوطی خورد از دیده شور هر که صائب شود از جمله شیرین سخنان

عکس نوشته
کامنت
comment