- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای لب لعل تو مهر لب شیرین سخنان گوی چوگان خم زلف تو سیمین ذقنان
2 شمع فانوس خیالند ز بی آرامی همه شب ز آتش سودای تو گل پیرهنان
3 هر کجا هست بتی، سنگ فلاخن سازند گر ببینند گل روی ترا برهمنان
4 روی خندان تو تا انجمن آرا گردید خنده شد گوشه نشین در لب شیرین دهنان
5 دست و تیغ تو مریزاد، که از پرتو او شد چراغان جگر خاک ز خونین کفنان
6 تا قیامت نتوانست گرفتن خود را هر که لغزید ز نظاره سیمین بدنان
7 شانه را دست شد از بی ادبی خشک اینجا منه انگشت به گفتار پریشان سخنان
8 در همه روی زمین می شود انگشت نما هر که چون می به تمامی شود از خودشکنان
9 غوطه در زهر چو طوطی خورد از دیده شور هر که صائب شود از جمله شیرین سخنان