-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی تو امشب هر سر مویم جدا فریاد داشت هر رگم در آستین صد نشتر فولاد داشت
2 ذوق خاموشی زبانم را به حرف آورده بود این جرس را اشتیاق پنبه بر فریاد داشت
3 من که دارم سنگ بردارد ز پیش راه من؟ یار غاری کوهکن چون تیشه فولاد داشت
4 کیست تا شوید غبار از صفحه خاطر مرا؟ جوی شیری پیش دست خویشتن فرهاد داشت
5 تا سپند آن آتشین رخسار را در بزم دید آنچنان جست از سر آتش که صد فریاد داشت
6 یاد ایامی که صائب در حریم زلف او پنجه من اعتبار شانه شمشاد داشت