- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با هر که شکوه از دل افگار می بریم مجروح را به سیر نمکزار می بریم
2 منت بود بر آینه صاف ما گران از بخت سبز زحمت زنگار می بریم
3 پوشیدن نظر ز جهان، باز کردن است از خواب، فیض دولت بیدار می بریم
4 لفظ از ظهور معنی روشن حجاب نیست ما فیض صبحدم ز شب تار می بریم
5 در مه ز نور مهر توان فیض بیش برد ما از نقاب لذت دیوار می بریم
6 مرغ چمن ز چاک گریبان گل نیافت فیضی که ما ز رخنه دیوار می بریم
7 از گوشه ای که نیست در او ره خیال را ما فیض گوشه دهن یار می بریم
8 در دست ما ز مال جهان نیست خرده ای دایم خبر به خانه ز بازار می بریم
9 تا دست خود ز باده گلرنگ شسته ایم صائب خجالت از رخ گلزار می بریم