-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرکه تسلیم به فرمان قضا می گردد بر سرش ابر بلا بال هما می گردد
2 چه ضرورست کشیدن ز مسیحا منت؟ کامرانی چو کند درد، دوا می گردد
3 بی ریاضت نتوان شهره آفاق شدن مه چو لاغر شود انگشت نما می گردد
4 واصلان گوش ندارند به افسانه عقل راه گم کرده پی بانگ درا می گردد
5 در تمنای تو ای قافله سالار بهار گل جدا، رنگ جدا، بوی جدا می گردد
6 صائب از منت صیقل جگرم گشت کباب ای خوش آن آینه کز خود به صفا می گردد