-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 کدام زهره جبین بی نقاب گردیده است؟ که آتش از عرق شرم، آب گردیده است
2 نفس ز سینه مجروح ما دریغ مدار ترا که خون به جگر مشک ناب گردیده است
3 اگر ز دل نکشم آه، نیست بیدردی که رشته ام گره از پیچ و تاب گردیده است
4 ز قرب، دیده من از وصال محروم است محیط، پرده چشم حباب گردیده است
5 اگر ز اهل دلی، باش در سفر دایم که نقطه از حرکت صد کتاب گردیده است
6 زبان شکر بود سبزه دل جویش دلی که از نگه گرم، آب گردیده است
7 ز سیر خانه آیینه چون به بزم آید گمان برند که در آفتاب گردیده است
8 نفس ز سینه من زنگ بسته می آید ز بس که در دل من شکوه آب گردیده است
9 نه هاله است به دور قمر، که خوبی ماه به دور حسن تو پا در رکاب گردیده است
10 به ساقیی است سر و کار من که از رویش بط شراب، مکرر کباب گردیده است
11 ز تخم سوخته ما نظر دریغ مدار ترا که آینه در دست، آب گردیده است
12 به پای خم چه ضرورست دردسر بردن؟ مرا که آب ز تلخی شراب گردیده است
13 ز ترکتاز حوادث مسلمی مطلب ز سیل، کعبه مکرر خراب گردیده است
14 کسی ز سوز دل ماست با خبر صائب کز آفتاب قیامت کباب گردیده است