1 بوی پیراهن زلیخا را کجا روشن کند؟ شمع هیهات است پای خویش را روشن کند
2 چشم بر راهند در کنعان دو صد امیدوار تا نسیم پیرهن چشم که را روشن کند
3 می کند تأثیر در آهن دلان هم حرف سخت چشم سوزن را اگر آهن ربا روشن کند
4 از نسیم صبح چون خورشید روشن تر شود هر چراغی را که آه گرم ما روشن کند
5 نیست دلسوزی درین ظلمت سرا از رهبران گرم رفتاری مگر راه مرا روشن کند
6 کار مردم نیست غیر از جستجوی عیب هم تا به عیب خود خدا چشم که را روشن کند
7 سوختم از رشک، تا کی در حضور چشم من آن خودآرا خانه آیینه را روشن کند؟
8 می کند فانوس، صائب پرده داری شمع را چهره آیینه رویان را حیا روشن کند