کجا تدبیر پیران کهنسال از صائب تبریزی غزل 3040

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

کجا تدبیر پیران کهنسال از جوان خیزد؟

1 کجا تدبیر پیران کهنسال از جوان خیزد؟ نیاید از دم تیغ آنچه از پشت کمان خیزد

2 به زور عجز، تمکین بزرگی برنمی آید به اندک ناله ای فریاد از کوه گران خیزد

3 سرایت می کند در ظالمان آزار مظلومان که فریاد از دل سخت کمان پیش از نشان خیزد

4 مشو در دور خط از فتنه رخسار او ایمن که گرد فتنه بیش از دامن آخر زمان خیزد

5 پشیمانی ندارد خنده بر وضع جهان کردن ندارد گریه در پی خنده ای کز زعفران خیزد

6 فسان شمشیر را در خونفشانی تیز می سازد نباشد چون دل سنگین، چه از تیغ زبان خیزد؟

7 دل سنگین گرفتم آب شد از شرم عصیانم به یک شبنم چه گرد از چهره این بوستان خیزد؟

8 گرانتر شد زباد صبح خواب این گرانجانان به سیلاب فنا از جا مگر این کاروان خیزد

9 در آن گلشن که صائب غنچه منقار بگشاید به جای ناله از آتش زبانان الامان خیزد

عکس نوشته
کامنت
comment