- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کجا ز سینه من غم شراب میشوید چه زنگ از دل آیینه آب میشوید
2 چه آب روشن ازین چرخ نیلگون جویم که رخ به خون شفق آفتاب میشوید
3 کسی که در پی اصلاح بخت تیره ماست سیاهی از پر و بال عقاب میشوید
4 علاج تشنه دیدار نیست جز دیدار کجا غم از دل بلبل گلاب میشوید
5 به حسن سادهدلی چشم هر که باز شود به اشک تلخ ندامت کتاب میشوید
6 اگر غبار یتیمی توان ز گوهر شست کدورت از دل من هم شراب میشوید
7 ز بس که دلبر من تشنه جمال خود است به آبگینه ز رخ گرد خواب میشوید
8 به گریه تیرگی از دل رود که از ریزش ز روی خویش سیاهی سحاب میشوید
9 که گفته است در ابر سفید باران نیست رخش غم از دل من در نقاب میشوید
10 چراغ سوختگان میشود ز هم روشن به اشک چهره آتش کباب میشوید
11 غبار غم ننشیند به دامنی صائب که توبه نامه من با شراب میشوید