صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

استاد چه حاجت بود آن سرو از صائب تبریزی غزل 809

غزل 809 ام از 9863 غزلیات

استاد چه حاجت بود آن سرو روان را؟

1 استاد چه حاجت بود آن سرو روان را؟ خط حاشیه دان می کند آن غنچه دهان را

2 حیف است شود رشته جان ها گره آلود شیرازه دل ها مکن آن موی میان را

3 بی تابی عاشق شود از وصل فزون تر ناسور کند پنبه ما داغ کتان را

4 از آتش دوزخ دل عاشق نهراسد بستر ز تب گرم بود شیر ژیان را

5 از چشم غزالان حرم، خواب سفر کرد ابروی تو روزی که به زه کرد کمان را

6 مغز سر من نیست تنک مایه سودا در دیده من جوش بهارست خزان را

7 هرگز نشود برق ز فانوس حصاری از خود نتوان کرد جهان گذران را

8 عشق آمد و بیرون در افکند چو نعلین از خلوت اندیشه من هر دو جهان را

9 بیدار نشد چشم تو از شور قیامت طوفان، تری مغز شد این خواب گران را

10 میدان تو هر چند بود همچو کف دست زنهار به صد دست نگه دار عنان را

11 صائب ز لبت گوهر شهوار نریزد چندی چو صدف تا نکنی مهر، دهان را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر استاد چه حاجت بود آن سرو روان را؟

شاعر شعر استاد چه حاجت بود آن سرو روان را؟ چه کسی است ؟

شاعر شعر استاد چه حاجت بود آن سرو روان را؟ صائب تبریزی می باشد.

شعر استاد چه حاجت بود آن سرو روان را؟ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر استاد چه حاجت بود آن سرو روان را؟ چیست ؟

قالب شعر استاد چه حاجت بود آن سرو روان را؟ غزل است

مضمون اصلی شعر استاد چه حاجت بود آن سرو روان را؟ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر