-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زاهد خشک ز میخانه چه لذت گیرد؟ گل کاغذ ز بهاران چه طراوت گیرد؟
2 کنج عزلت به پریشان نظران زندان است دل رم کرده محال است ز خلوت گیرد
3 دل پریشان و پریشانتر ازو زلف حواس به چه امید کسی دامن فرصت گیرد؟
4 سرو از برگ سراپا کف در یوزه شده است که ز بالای تو سرمشق رعونت گیرد
5 نکشد زیر زمین وحشت تنهایی را هر که در روی زمین خوی به وحدت گیرد
6 تا نشویند به خونابه دل دست دعا چه خیال است که دامان اجابت گیرد؟
7 کوته آندیش تری نیست ز من عالم را در ره سیل مرا خواب فراغت گیرد
8 مشو از یاس نفس پیش عزیزان غافل کز نفس آینه صاف کدورت گیرد
9 غیر صائب که به جور تو بدآموز شده است کیست این کاسه پر زهر به رغبت گیرد؟