زاهد خشک ز میخانه چه لذت از صائب تبریزی غزل 3374

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

زاهد خشک ز میخانه چه لذت گیرد؟

1 زاهد خشک ز میخانه چه لذت گیرد؟ گل کاغذ ز بهاران چه طراوت گیرد؟

2 کنج عزلت به پریشان نظران زندان است دل رم کرده محال است ز خلوت گیرد

3 دل پریشان و پریشانتر ازو زلف حواس به چه امید کسی دامن فرصت گیرد؟

4 سرو از برگ سراپا کف در یوزه شده است که ز بالای تو سرمشق رعونت گیرد

5 نکشد زیر زمین وحشت تنهایی را هر که در روی زمین خوی به وحدت گیرد

6 تا نشویند به خونابه دل دست دعا چه خیال است که دامان اجابت گیرد؟

7 کوته آندیش تری نیست ز من عالم را در ره سیل مرا خواب فراغت گیرد

8 مشو از یاس نفس پیش عزیزان غافل کز نفس آینه صاف کدورت گیرد

9 غیر صائب که به جور تو بدآموز شده است کیست این کاسه پر زهر به رغبت گیرد؟

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر