- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه به هر سوی چو کوران به عصا می بینی؟ چاه زیر قدم توست چو وا می بینی
2 یک کف خاک ز تردامنیت خشک نماند تو همان لغزش خود را ز قضا می بینی
3 بر زر و جامه بود چشم تو از نور و صفا پشت از آیینه و از کعبه قبا می بینی
4 اعتقاد تو به زر بیشتر از اعجازست فال مصحف پی تذهیب طلا می بینی
5 چشم ما بر هنر و چشم تو بر عیب بود ما ز آیینه صفا و تو قفا می بینی
6 به تو خواهند نظر کرد به فردا در حشر به همان چشم که امروز به ما می بینی
7 گوش را کر کن و بشنو که چها می شنوی دیده بر بند و نظر کن که چها می بینی
8 می توان رفت به یک چشم پریدن تا مصر تو ز کوته نظری راه صبا می بینی
9 خنده چون گل به تهیدستی خاشاک مزن که ز دمسردی ایام سزا می بینی
10 صائب آن به که خطا را نگزینی به صواب چون درین دار مکافات جزا می بینی