- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دست و دامن چه سزاوار عطای تو بود؟ ظرف دریوزه کند هرکه گدای تو بود
2 بی نیاز از زر و سیمند طلبکارانت گنج زیر قدم آبله پای تو بود
3 خون کند در دل گلگونه حوران بهشت خون هرکس که حنای کف پای تو بود
4 گنج را گوشه ویرانی بلاگردانی است ورنه دل لایق آن نیست که جای تو بود
5 دامن دولت جاوید به دست آورده است هرکه در سلسله زلف رسای تو بود
6 شبنمی سیر ندیده است گل روی ترا وای بر بلبل اگر گل به صفای تو بود
7 خضر از سبزه خوابیده گران خیزترست آتش شوقی اگر در ته پای تو بود
8 برق خار و خس تقصیر هزاران سال است یک دم گرم که مقرون رضای تو بود
9 نرسد چاشنی خواب به شیرینی وصل چه خیال است خیال تو به جای تو بود؟