برق را در نظر آور به خس از صائب تبریزی غزل 3360

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

برق را در نظر آور به خس و خار چه کرد

1 برق را در نظر آور به خس و خار چه کرد تا بدانی که به من شعله دیدار چه کرد

2 گر بگویم، رود از دست صدف گیرایی که به آب گهرم سردی بازار چه کرد

3 میوه چون پخته شود شاخ بر او زندان است سر منصور به آرامگه دار چه کرد؟

4 هدف سوزن الماس شود پرده گوش گر بگویم به من آن غمزه خونخوار چه کرد

5 مشتی از خار فراهم کن و در آتش ریز چند پرسی به تو گردون ستمکار چه کرد؟

6 از ترشرویی گردون گله بی انصافی است خنده برق شنیدی به خس و خار چه کرد

7 سر به دامان بهارست رگ خواب ترا تو چه دانی که به من دیده بیدار چه کرد؟

8 غافل از خویش نه ای نیم نفس، چون دانی که تمنای تو با صائب افگار چه کرد؟

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر