صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

ای بی‌خبر ز خود به تماشا از صائب تبریزی غزل 6942

غزل 6942 ام از 9863 غزلیات

ای بی‌خبر ز خود به تماشا چه می‌روی؟

1 ای بی‌خبر ز خود به تماشا چه می‌روی؟ چون آفتاب سر زده هرجا چه می‌روی؟

2 خود را ببین در آینه و آب و گل بچین گاهی به باغ و گاه به صحرا چه می‌روی؟

3 بالاتر از تو نیست نهالی درین چمن دنبال سرو ای گل رعنا چه می‌روی؟

4 در گرد کاروان تو یوسف نهفته است در چارسوی مصر به سودا چه می‌روی؟

5 در دست توست گوهر شهوار چون صدف با جان بی‌نفس سوی دریا چه می‌روی؟

6 در زلف توست جای تماشا هزار جا بیرون ز خود برای تماشا چه می‌روی؟

7 موج سراب سلسله جنبان تشنگی است از ره برون به جلوه دنیا چه می‌روی؟

8 چون صبح، زخم تیغ زبان بخیه گیر نیست هردم به چشم سوزن عیسی چه می‌روی؟

9 سرمایه نجات بود توبه درست با کشتی شکسته به دریا چه می‌روی؟

10 با خرمنی که خوشه پروین در او گم است دنبال کهربای تمنا چه می‌روی؟

11 تا می‌توان شکست ز خون جگر خمار صائب به خون باده حمرا چه می‌روی؟

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای بی‌خبر ز خود به تماشا چه می‌روی؟

شاعر شعر ای بی‌خبر ز خود به تماشا چه می‌روی؟ چه کسی است ؟

شاعر شعر ای بی‌خبر ز خود به تماشا چه می‌روی؟ صائب تبریزی می باشد.

شعر ای بی‌خبر ز خود به تماشا چه می‌روی؟ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر ای بی‌خبر ز خود به تماشا چه می‌روی؟ چیست ؟

قالب شعر ای بی‌خبر ز خود به تماشا چه می‌روی؟ غزل است

مضمون اصلی شعر ای بی‌خبر ز خود به تماشا چه می‌روی؟ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر