- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه دست در خم آن زلف دلنواز کنم به ناخنی که ندارم چه عقده باز کنم
2 ببین چه ساده دل افتاده ام که می خواهم ترا به نیم دل از خلق بی نیاز کنم
3 مرا که هر مژه در عالمی است پا در گل نظر به شاهد وحدت چگونه باز کنم
4 فروغ عاریتی آنقدر گزیده مرا که همچو شمع زبان در دهان گاز کنم
5 یکی هزار شود قطره چون به بحر رسید چرا مضایقه جان به دلنواز کنم
6 مرا که نیست دلی، چون حضور دل باشد مرا که نیست نیازی چرا نماز کنم
7 من آنچه می کشم از خویش می کشم صائب چگونه از خودی خویش احتراز کنم