چه دست در خم آن زلف دلنواز از صائب تبریزی غزل 5746

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

چه دست در خم آن زلف دلنواز کنم

1 چه دست در خم آن زلف دلنواز کنم به ناخنی که ندارم چه عقده باز کنم

2 ببین چه ساده دل افتاده ام که می خواهم ترا به نیم دل از خلق بی نیاز کنم

3 مرا که هر مژه در عالمی است پا در گل نظر به شاهد وحدت چگونه باز کنم

4 فروغ عاریتی آنقدر گزیده مرا که همچو شمع زبان در دهان گاز کنم

5 یکی هزار شود قطره چون به بحر رسید چرا مضایقه جان به دلنواز کنم

6 مرا که نیست دلی، چون حضور دل باشد مرا که نیست نیازی چرا نماز کنم

7 من آنچه می کشم از خویش می کشم صائب چگونه از خودی خویش احتراز کنم

عکس نوشته
کامنت
comment