دست طمع ز مایده چرخ شسته از صائب تبریزی غزل 5831

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

دست طمع ز مایده چرخ شسته ایم

1 دست طمع ز مایده چرخ شسته ایم از جان سخت خود به شکم سنگ بسته ایم

2 دامان بادبان توکل گرفته ایم در زورق حباب به لنگر نشسته ایم

3 برگ خزان رسیده گلزار عالمیم پیوند شاخسار اقامت گسسته ایم

4 موقوف ترکتاز نسیمی است گرد ما بر روی برگ گل به امانت نشسته ایم

5 چون قطره سر به دامن دریا نهاده ایم وز موجه تردد خاطر نرسته ایم

6 در بند یک اشاره موج است این طلسم دل چون حباب بر نفس خود نبسته ایم

7 کیفیت از عبادت ما می چکد به خاک در آب تلخ دامن سجاده شسته ایم

8 فردا به روی مصحف دل چون نگه کنیم؟ شیرازه اش به رشته زنار بسته ایم

9 مردم چرا به خرمن ما اوفتاده اند ؟ هرگز به سهو خاطر موری نخسته ایم

10 مکتوب خویش از الف آه کرده ایم کاغذ دریده ایم و قلم را شکسته ایم

11 صائب به عیب خویش فتاده است کار ما زان رو زبان زنیک و بد خلق بسته ایم

عکس نوشته
کامنت
comment