1 سررشته مهر از می بیباک بریدیم بی دردسر از سلسله تاک بریدیم
2 چون طفل یتیمی که ببرند ز شیرش از دختر رز این دل غمناک بریدیم
3 تا چند به یک حال کسی را نگذارند؟ از باده گذشتیم (و) ز تریاک بریدیم
4 در سینه ز غیرت قدم آه شکستیم سر رشته پیوند ز افلاک بریدیم
5 این گریه تلخ (و) رخ کاهی ثمر (چیست) نه رنگ شراب و نه رگ تاک بریدیم
6 بر دوش نیفکنده به تاراج فنا رفت هر جامه که از اطلس افلاک بریدیم
7 بس گریه افسوس که دنباله رو اوست در غورگی این خوشه که از تاک بریدیم
8 از عشق گسستیم به صد خامی آغاز صائب چه عبث خوشه ای از تاک بریدیم