شدند جمع دل و زلف از آشنایی از صائب تبریزی غزل 5763

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

شدند جمع دل و زلف از آشنایی هم

1 شدند جمع دل و زلف از آشنایی هم شکستگان جهانند مومیایی هم

2 شود جهان لب پر خنده ای، اگر مردم کنند دست یکی در گرهگشایی هم

3 فغان که نیست به جز عیب یکدگر جستن نصیب مردم عالم ز آشنایی هم

4 شدند تشنه لبان جهان بیابان مرگ چو موجهای سراب از غلط نمایی هم

5 درین قلمرو ظلمت چو رهروان نجوم روند سوخته جانان به روشنایی هم

6 ز سنگ تفرقه روزگار بیخبرند جماعتی که دلیرند در جدایی هم

7 شود بساط جهان پر زر تمام عیار کنند کوشش اگر خلق در روایی هم

8 شدند شهره عالم چو بلبلان صائب سخنوران جهان از سخنسرایی هم

عکس نوشته
کامنت
comment