-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما نه آنیم که ما را به زبان باید جست یا ز هر بی سروپا نام و نشان باید جست
2 اهل دل را به دل و اهل نظر را به نظر دوستداران زبان را به زبان باید جست
3 مهر هر چند که در ذره نگردد پنهان همه ذرات جهان را به گمان باید جست
4 گر چه از بید ثمر خواستن از بی بصری است بوی گل از نفس سرد خزان باید جست
5 بی نشان را به نشان گر چه خبر نتوان یافت خبر کعبه ز هر سنگ نشان باید جست
6 نتوان پشت به دیوار تن آسانی داد خبر آب ز هر تشنه روان باید جست
7 هر گلی را چمنی، هر صدفی را گهری است از دم پیر مغان، بخت جوان باید جست
8 عمرها نافه صفت خون جگر باید خورد وانگه از دل نفس مشک فشان باید جست
9 مهر روشن نکند خانه بی روزن را دل بیدار ز چشم نگران باید جست
10 چه خبر از دل رم کرده ما دارد چرخ؟ ناوک سخت کمان را ز نشان باید جست
11 صائب این آن غزل سید یزدست که گفت اهل دل را به سراپرده جان باید جست