- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خجلت ز عشق پاک گهر می بریم ما از آفتاب دامن تر می بریم ما
2 یک طفل شوخ نیست درین کشور خراب دیوانگی به جای دگر می بریم ما
3 تا کی خمار سنگ ملامت توان کشید؟ زین شهر رخت خویش بدر می بریم ما
4 فیضی که خضر یافت ز سرچشمه حیات دلهای شب ز دیده تر می بریم ما
5 حیرت مباد پرده بینایی کسی! در وصل، انتظار خبر می بریم ما
6 با مشربی ز ملک سلیمان وسیع تر در چشم تنگ مور بسر می بریم ما
7 آسودگی مقدمه خواب غفلت است کشتی به موج خیز خطر می بریم ما
8 هر کس به ما کند ستمی، همچو عاجزان دیوان خود به آه سحر می بریم ما
9 صائب ز بس تردد خاطر، که نیست باد! در خانه ایم و رنج سفر می بریم ما