رو نهان از دل بی کینه نمی از صائب تبریزی غزل 3352

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

رو نهان از دل بی کینه نمی باید کرد

1 رو نهان از دل بی کینه نمی باید کرد اینقدر ناز به آیینه نمی باید کرد

2 در جوانی ز می ناب گذشتن ستم است شنبه خود شب آدینه نمی باید کرد

3 می توان تا گره زلف پریشانی ساخت دل خود را گره سینه نمی باید کرد

4 می برد دیده بی شرم طراوت ز عذار جلوه بی پرده در آیینه نمی باید کرد

5 تا به اکسیر ریاضت نکنی خون را مشک خرقه چون نافه ز پشمینه نمی باید کرد

6 تشنه چشمی غم همکاسه ز دل می شوید باده در جام سفالینه نمی باید کرد

7 تیغ بر مرده کشیدن ز جوانمردی نیست غیبت مردم پیشینه نمی باید کرد

8 می کند فاش زبان راز نهان را صائب دزد را محرم گنجینه نمی باید کرد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر