ما را زبان شکوه ز جور زمانه از صائب تبریزی غزل 2073

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ما را زبان شکوه ز جور زمانه نیست

1 ما را زبان شکوه ز جور زمانه نیست یاقوت وار آتش ما را زبانه نیست

2 با قد خم کسی که شود غافل از خدا در خانه کمان، نظرش بر شانه نیست

3 افغان که ناله من برگشته بخت را در گوش خوابناک تو ره چون فسانه نیست

4 حسن تو منتهی شده و صبر من تمام تنگ است وقت ما و تو، جای بهانه نیست

5 گر جرم من ز ریگ روان است بیشتر شکر خدا که رحمت حق را کرانه نیست

6 چون چشم وا کنم، که به وحشی غزال من مد نگاه گرم، کم از تازیانه نیست

7 شرب مدام، زندگی جاودان بود آب حیات، غیر شراب شبانه نیست

8 از موج، تازیانه گلگون می بس است حاجت به ساز کردن چنگ و چغانه نیست

9 افسردگی زم و زمان را گرفته است فرقی میان پیر و جوان زمانه نیست

10 قانع به خاکساریم از اوج اعتبار صائب به صدر، چشم من از آستانه نیست

عکس نوشته
کامنت
comment