- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک چشم زدن فرقت می تاب نداریم تا شیشه به بالین نبود خواب نداریم
2 تا بوسه چند از لب پیمانه نگیریم چون شیشه خالی به جگر آب نداریم
3 در روز حریفان دگر باده گسارند ماییم که می در شب مهتاب نداریم
4 از حادثه لرزند به خود قصر نشینان ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم
5 از نقش تو فانوس خیالی شده هر چشم چون شمع عجب نیست اگر خواب نداریم
6 در دایره بی سببی نقطه محویم هرگز خبر از عالم اسباب نداریم
7 آیینه ما گرد تعلق نپذیرد ما چشم به خاکستر سنجاب نداریم
8 گرگان به سمورند نهان تا به گریبان ما بی دهنان طالع سنجاب نداریم