یک چشم زدن فرقت می تاب از صائب تبریزی غزل 5932

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

یک چشم زدن فرقت می تاب نداریم

1 یک چشم زدن فرقت می تاب نداریم تا شیشه به بالین نبود خواب نداریم

2 تا بوسه چند از لب پیمانه نگیریم چون شیشه خالی به جگر آب نداریم

3 در روز حریفان دگر باده گسارند ماییم که می در شب مهتاب نداریم

4 از حادثه لرزند به خود قصر نشینان ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم

5 از نقش تو فانوس خیالی شده هر چشم چون شمع عجب نیست اگر خواب نداریم

6 در دایره بی سببی نقطه محویم هرگز خبر از عالم اسباب نداریم

7 آیینه ما گرد تعلق نپذیرد ما چشم به خاکستر سنجاب نداریم

8 گرگان به سمورند نهان تا به گریبان ما بی دهنان طالع سنجاب نداریم

عکس نوشته
کامنت
comment