- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زخم گل آب از نوای آبدارم میکشد شور بلبل خجلت از جوش بهارم میکشد
2 از مروت نیست مجنون مرا عاقل شدن در سر هر کوچه طفلی انتظارم میکشد
3 گرچه دامن بر ثمر چون سرو و بید افشاندهام همچنان سنگ ملامت زیر بارم میکشد
4 وحشیی کز سایه خود خانه میسازد جدا این قدر دنبال خود یارب چه کارم میکشد؟
5 روی سختی کز دل چون آهن او دیدهام گر شوم در سنگ پنهان، چون شرارم میکشد
6 شد نمایان زخمم از سیر خیابان بهشت دل به سیر کوچه باغ زلف یارم میکشد
7 چون توانم پای در دامن چو بیدردان کشید؟ خار صحرای ملامت انتظارم میکشد
8 آن که دامن بر چراغ عمر من زد، این زمان آستین بر گریه شمع مزارم میکشد
9 صائب آن نخل برومندم که در فصل خزان خون گل گردن ز جیب شاخسارم میکشد