صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

تا دل آزاده برگ عیش در از صائب تبریزی غزل 1342

غزل 1342 ام از 9863 غزلیات

تا دل آزاده برگ عیش در دامن نداشت

1 تا دل آزاده برگ عیش در دامن نداشت رعشه باد خزان، دستی بر این گلشن نداشت

2 خار صحرا زیر پایش بستر سنجاب بود در بساط خویش تا مجنون ما سوزن نداشت

3 در غریبی از لباس سلطنت شد کامیاب در وطن هر کس چو ماه مصر پیراهن نداشت

4 خاکساری ها به فریاد غبار ما رسید ورنه دست کوته ما بخت آن دامن نداشت

5 می دهد کیفیت می، جلوه خون حلال از سر خاک شهیدان سر گران رفتن نداشت

6 حسن بیباک تو مغرورست، ورنه هیچگاه پرتو خورشید ننگ از دیده روزن نداشت

7 روح را داغ عزیزان نعل در آتش نهاد ورنه تا صد سال آهنگ سفر از تن نداشت

8 روح را داغ عزیزان نعل در آتش نهاد ورنه تا صد سال آهنگ سفر از تن نداشت

9 بود بی می مست دل دایم درون سینه ام گوهر شب تاب هرگز حاجت روغن نداشت

10 چهره عیب نهان خویش را صائب ندید هر که از زانوی خود آیینه روشن نداشت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا دل آزاده برگ عیش در دامن نداشت

شاعر شعر تا دل آزاده برگ عیش در دامن نداشت چه کسی است ؟

شاعر شعر تا دل آزاده برگ عیش در دامن نداشت صائب تبریزی می باشد.

شعر تا دل آزاده برگ عیش در دامن نداشت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر تا دل آزاده برگ عیش در دامن نداشت چیست ؟

قالب شعر تا دل آزاده برگ عیش در دامن نداشت غزل است

مضمون اصلی شعر تا دل آزاده برگ عیش در دامن نداشت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر