- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی سؤال احسان به درویشان سخاوت کردن است لب گشودن رخنه در ناموس همت کردن است
2 سرکشی بر آتش خشم است دامان صبا خاکساری خاک در چشم عداوت کردن است
3 هست اگر درگاه فردوس برین را حلقه ای قامت چون تیر را خم از عبادت کردن است
4 با قد خم گشته آسودن درین وحشت سرا در ته دیوار مایل خواب راحت کردن است
5 آفتاب عمرش آمد بر لب بام و هنوز خواجه مغرور سرگرم عمارت کردن است
6 سر فرو بردن به یاد دوست در جیب کفن در ته یک پیرهن با یار خلوت کردن است
7 نفس سرکش را تهیدستی عنانداری کند از فقیری شکوه کردن کفر نعمت کردن است
8 گر چه می رنجند صائب از حدیث راست خلق دشمنی با دوستان ترک نصیحت کردن است