- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به حسن نقش از ان نقاش هر کس چشم برگیرد چو خار رهگذر هر لحظه دامان دگر گیرد
2 به کوشش نیست روزی، تن به قسمت ده که سرو اینجا به چندین دست نتوانست دامان ثمر گیرد
3 براق عالم بالاست همت چون بلند افتد نماند بر زمین هر کس جهان را مختصر گیرد
4 به نور دل تواند پنجه خورشید تابیدن زروی صدق هر کس دامن پاک سحر گیرد
5 میندیش از غم عالم چو با عشق آشنا گشتی که آتش خود زراه خود خس و خاشاک بر گیرد
6 درین دریا پرگوهر سعادت جستن از اختر به آن ماند که موری دانه از مور دگر گیرد
7 نباشد در حریم حسن ره جز خاکساران را که جز گرد یتیمی دامن پاک گهر گیرد؟
8 مکن از تیره روزی شکوه هنگام تهیدستی که بی منت چنار تنگدست از خویش در گیرد
9 به اهل حق نپردازند صائب باطل آرایان مگر منصور را دار فنا از خاک برگیرد