-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا سرو ترا راه به گلزار فتاده گل گشته به تعظیم تو از شاخ پیاده
2 مه حلقه ابروی تو در گوش کشیده سر بر خط مشکین تو خورشید نهاده
3 دنباله چشم تو گذشته است ز ابرو آهوی تو از سایه خود پیش فتاده
4 دل نیز سیه می شود از گوشه نشینی در گوهر اگر سبز شود آب ستاده
5 آن به که به گرد دل درویش کند طوف آن را که میسر نشود حج پیاده
6 یابد ز اجل چاشنی قند مکرر در زندگی آن کس که بمیرد به اراده
7 تقصیر مکن در مدد خلق که باشد بال و پر توفیق، دل و دست گشاده
8 از خوردن خون ظالم خونخوار شود سیر اندازه اگر حفظ توان کرد به باده
9 صائب نشد از توبه مرا نفس به فرمان گیرندگی سگ نشود کم به قلاده