- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به قتل هر که مایل آن دل بیباک می گردد گریبان بر گلویش حلقه فتراک می گردد
2 به خورشید درخشان می رسد چون قطره شبنم دل هر کس که آب از روی آتشناک می گردد
3 فروغ شمع می سازد منور چشم روزن را اگر پاک است دل، آخر نظر هم پاک می گردد
4 مباد هیچ کس را روز سختی در کمین یارب که گندم را زبیم آسیا دل چاک می گردد
5 زپیچ و تاب فکرت در دل شبها مشو در هم که آخر جوهر آیینه ادراک می گردد
6 خشن پوشی گزیدم بهر زجر نفس، ازین غافل که آتش فربه از پیراهن خاشاک می گردد
7 مخور چون غنچه گل از نسیم صبح، دم صائب که جمعیت به گرد خاطر غمناک می گردد