1 تن پرور از شهادت گر سر کشد عجب نیست کی قدر آب داند هر کس که تشنه لب نیست
2 بی لب گشودن از ابر گوهر صدف نیابد اظهار تنگدستی هر چند از ادب نیست
3 نادان بود مسلم از گوشمال دوران آسوده از شکست است فردی که منتخب نیست
4 هر چند آن پریرو وحشی تر از غزال است این صید را کمندی چون آه نیمشب نیست
5 همت صلای عام است نسبت به هر که باشد در خانه کریمان مهمان بی طلب نیست
6 با ما شبی به روز آر، روزی به ما به شب کن یک روز نیست صد روز، یک شب هزار نیست
7 از استخوان بی مغز پوچ است لاف، صائب حرف از نسب مگویید در هر کجا حسب نیست